نشانه های ظهور

مقصود از شرایط ظهور، همان شرایطى است که تحقق روز موعود متوقف بر آنها است و گسترش عدالت جهانى به آنها بستگى دارد و مى توان تعداد این شرایط را چنین دانست.

شرط اول: وجود طرح و برنامه عادلانه کاملى که عدالت خالص واقعى را در برداشته باشد و بتوان آن را در هر زمان و مکانى پیاده کرد و براى انسانیت سعادت و خوشى به بار آورده و تضمین کننده سعادت دنیوى و اخروى انسان باشد. روشن است که بدون چنین برنامه و نقشه جامعى، عدالت کاملا متحقق نخواهد شد.

شرط دوم: وجود رهبر و پیشواى شایسته و بزرگ که شایستگى رهبرى همه جانبه آن روز را داشته باشد.

شرط سوم: وجود یاران همکار و همفکر و پاسدار در رکاب آن رهبر واحد براى پیاده کردن جهانى آن اهداف بلند. ویژگیهایى را که این افراد مى بایست واجد باشند، در همین شرط نهفته است زیرا این افراد باید داراى خصوصیات معینى باشند تابتوانند آن کار مهم را انجام دهند و گرنه هر گونه پشتیبانى کفایت نمى کند .

نشانه های ظهور

" خروج سفیانی از علائم حتمیه که ۱۵ ماه به خروج قائم قیام میکند و یکروز هم اضافه نمی شود "

---

امام صادق (ع):‌ از نخستین روزیکه سفیانی خروج می کند تا روزی که حکم می راند ۶ ماه  تمام است. سپس ۹ ماه تمام حکم می راند و حتی یکروز هم بر آن اضافه نمی شود. هنگامیکه این امر تحقق یافت بسوی ما بشتابید .

می رویم تا انتقام سیلی زهرا بگیریم..

خداحافظ سردار

بسم رب الحسین (ع)

یادش بخیر دو هفته پیش بود که پوستر ابو هاجر رو ستاد سایبری طراحی کرد و به اینترنت داد

اونوقت زنده بود

اما

الان شهید ....

ابوهاجر «فاضل صبحی» جانشین فرمانده تیپ ذوالفقار مدافعان حرم که پس از رشادت های بسیاری در دفاع از حرم حضرت زینب (س) روز دوشنبه 25 شهریور جهت فرماندهی عملیاتی در شهر درعا "جنوب سوریه" به این منطقه اعزام گردیده بود در درگیری با تروریستهای تکفیری سوریه به درجه رفیع شهادت نائل گردید .

شورشیان وابسته به القاعده با شلیک دو گلوله قناسه به ناحیه کمر و قفسه سینه ابو هاجر فرمانده بزرگ و دلاور مدافعان حرم حضرت زینب(س) را به شهادت رساندند.
پس از تیپ حضرت ابوالفضل العباس، "تیپ ذوالفقار" دومین گروه مسلحی است که برای حفاظت از مراقد مطهر اهل بیت(ع) در سوریه تشکیل شده است. «ابوشهد» و «ابوهاجر» به ترتیب به عنوان فرمانده کل و معاون فرمانده، این تیپ را تشکیل داده اند.

پوستر برتر هفته / شکست آمریکا

ما همه سرباز توایم

اینبار به جای بنده گان تو از تو میخواهم اما نه. نه دیگر نمیخواهم

خدا خسته ام از این زمین

چرا

چرا

چرا ما را آفریدی

ما لیاقت عبادت تو را هم نداریم

خسته از مردمانی که صبح را شب و شب را صبح میکنند فقط به خاطر دنیا

فقط به خاطر پول...

چرا

خوش به حال آنان که جانان دادند و به سوی تو آمدند

خوشا به حال آنان که همیشه به خاطر تو نفس میکشند و به خاطر تو جان میدهند

اما

اما چرا بایدمردمان این زمین اینطور هستند

کجاست آن محبت ها

همکاری ها

عشق ها

لیلی ها و مجنون هایی که به خاطر تو از دلبر خود دل میکنند

کجاست آن مردان

زنان و کودکانی که به خاطر تو و برای تو زندگی میکنند

کجایند

کجایند علی ها و فاطمه ها

حسین و حسن و زینب ها

کجاست عباس که به خاطر کودکان تشنه دستان خود را از دست بدهد

خدایا میدانم هیچ گاه لیاقت نداشتم.ندارم و نخواهم داشت که بنده تو باشم

بنده دنیا شده ام

بنده کسانی که دنیا دارند

بنده ثروت

بنده شهوت

بنده شیطان

اما خدایا باور کن هر قدر هم بد باشم دل دارم

آفریده تو هستم

و از تو میخواهم

اینبار به جای بنده گان تو از تو میخواهم

اما نه.

نه

دیگر نمیخواهم

دیگر نمیخواهم

چون تو قبل از درخواست من آن را قبول کردی

قبل از اینکه بگویم

ممنونم

خدا واقعا مرهم تمام دلهای مجروح فقط تویی

آرام بخش تمام جانها فقط تویی

مرا ببخش

دیگه نمیتونم بنویسم............

خدا دلم برات تنگ شده

بیقرارم

بیقرارم

خسته ام

دلم تنگ شده

دلم تنگ کسی است که همیشه تنها بوده و هست

دلم تنگ کسی است که مهربان تر از مادر است

دلم تنگ کسی است که همیشه می بخشد , همیشه محبت میکند

حتی ...

حتی اگر ما هم در حق اش بدی کنیم از حق خودش میگذرد

حتی اگر ما هم از او یادی نکنیم او همیشه به فکر ماست

واقعا شرمنده ام

شرمنده ام

شرمنده ام که چرا از یاد می برمت

به جای تو از مردمانی کمک میخواهم که تو خود روزی ده آنان هستی

به جای تو از مردمانی آبرو می طلبم که تو خود آبروی آنان را نگه میداری

مرا ببخش

ببخش

ببخش اینهمه بی وفایی را

خدا

خدا چقدر تنهایی

چقدر مهربانی

چقدر صبر داری

واقعا سخت است خدا بودن

خدا بودن و اعمال این خاکیان را دیدن اما سکوت کردن و امیدوار بودن

تو را قسم

تو را قسمت میدهم ببخش ما را

ببخش ما را به حق بانوی غمگین کربلا

ببخش ما را به حق عمه رقیه جان

ببخش ما را به حق زینب

باز صدای گریه های رقیه می آید...

باز صدای گریه های رقیه می آید...

عمه کجایی؟؟؟

عمه جان کجایی؟؟

عمو جان بیا اینبار تن خسته عمه را اذیت میکنند

مگر شما ها نمیدانید که عمه جان خسته است

هنوز جای ضربه های شمر و یزید و بن مرجانه خوب نشده

پس چرا دست برنمیدارید

آری شما ها همان فرزندان حرامزاده آنان هستید

اما اینبار عمویم نمیگذارد کسی از این کربلا سالم باز گردد....

سردار این روزها دلمان برایت خیلی تنگ شده وقتش رسیده...

سردار این روزها دلمان برایت خیلی تنگ شده وقتش رسیده...

وقت آرزوی همیشگی ات رسیده

تو میخواستی اسرائیل را نابود کنی

پس مطمئن باش که راه تو ادامه دارد و زمان این آرزو بسیار نزدیک

منتظر دیداری دوباره هستیم دیداری که با پایان اسرائیل و آغاز ظهور همراه باشد

سردار منتظر رجعت ات هستیم

پس بدان دندان اسرائیل برای همیشه شکسته خواهد شد و همراه با پدرش آمریکا به گور خواهند رفت

فقط کمی صبر کن....

کمی آرام باش و تحمل کن